yamahdy

به گزارش مدرسه علمیه تخصصی فاطمه الزهرا سلام الله علیها اردکان نشست بصیرتی با حضور حجت الاسلام و المسلمین کمال مروتی استاد حوزه و مبلغ سیاسی و با حضور کادر و طلاب برگزار شد.

استاد با اشاره به مباحث جلسات گذشته بیان کرد: توحید اصل اساسی دین است که تفصیل آن در زندگی روزمره مشهود می باشد، برای نمونه اگر بخواهیم حکمی یا مسئله ای را درست کنیم ابتدا بایستی ریشه یعنی توحید را بررسی کنیم.

مروتی اذعان کرد: آینده دنیا برای الله است( الله نور السموات و الارض)، در این مسیر به ترتیب خلیفه الله(انسان کامل) سپس رسول بعد از او امامان و  نایب امام می باشد که باید نگاهمان به گفته های این افراد باشد و برای شناسایی حق، باید سخنانشان را به خوبی تحلیل کنیم.

وی در ادامه با بیان آیاتی درباره توحید تصریح کرد: غزه دعوای دو چیز است؛ حق و باطل، توحید و شرک. دشمن به دنبال این است که بداند این اطمینان قلبی و آرامش ما از چیست؟ چگونه می شود در حالی که خانواده هایشان فوج فوج در حال کشته شدن است ولی بازهم در چهره هایشان آرامش دیده می شود.

استاد در پایان خاطره ای از سید را بیان کرد: که سید حسن نصرالله نزد مقام معظم رهبر می روند و از خستگی بسیار خود می گویند، حضرت آقا به او میگوید در این مواقع در خلوتی دو رکعت نماز بخوان و با خدا حرفهای دلت را بگو و از یاری وی اطمینان داشته باش.

به گزارش مدرسه علمیه تخصصی فاطمه الزهرا سلام الله علیها اردکان نشست بصیرت افزایی و جهاد تبیین با حضور حجت الاسلام والمسلمین کمال مروتی استاد حوزه و مبلغ سیاسی و با حضور کادر و طلاب برگزار شد.

استاد ابتدا خلاصه ای از مباحث جلسه قبل درباره ایفای نقش طلبه بیان کرد و به داشتن روحیه قوی و تحلیل سیاسی اشاره کرد، وی در این باره گفت: کسی که شجاع باشد، فهم سیاسی مثبت دارد و برای مثال طوفان الاقصی را بیان کرد که نظر وی درباره مقاومت و مبارزه مثبت است.

مروتی ادامه داد: فرد ترسو نظری منفی دارد و با مقاومت مخالف است، او می گوید یا باید صلح و سازش کنیم و یا منطقه را ترک کنیم و به جریانات روز اشاره نمود.

وی در پایان به اهمیت سوره مزمل اشاره کرد: «قم الیل الا قلیلا» همان طور که میدانید خواندن نماز شب بر پیامبر واجب بوده و چون ما طلبه هستیم« العلماء ورثه الانبیاء» بایستی به نوعی نماز شب را بر خودمان واجب کنیم.

امام خامنه‌ای (حفظه الله تعالی) :

✅«هر كدام از آقايان معمّمين حفظهم‌اللَّه و اعلى‌اللَّه‌ذكرهم، هر جا كه هستند، آن كار را در آن‌جا خوب و درست انجام دهند.

📖كسى كه طلبه است، دُرست درس بخواند، سعى كند باسواد و ملّا شود.

📚كسى كه مدرّس است، سعى كند با دل و جان تدريس كند.

🔅كسى كه شغلى از مشاغل روحانى دارد، سعى كند بى‌غرضى و بى‌نظرى و بى‌اعتنايى خود به زخارف دنيا را عملاً نشان دهد.

🔸همه سعى كنند #وحدت_كلمه را حفظ كنند.

❗️اختلاف و دودستگى و در پوستين يكديگر افتادن و اين چيزها، مناسب شأن اهل علم نيست و مسؤوليتها را سنگين مى‌كند.زيرا در روحيه‌ى مردم، اثر مى‌گذارد.»

🗓بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز»-۱۳۷۲/۰۵/۰۵

قسم به آن کبوتری که بی صدا شهید می شود
به آن سری که در نماز عشق ناپدید می شود

به آن دلی که در شب سیاه، مثل روز روشن است
و چشم او تجلی نماز صبح عید می شود

به آن کسی که یک شبه ره هزار ساله می رود
به غنچه ای که قبل از این که گل شود شهید می شود

اگر تو پرشکوفه شوی بهار سبزتر شود
و از خدای ما با ما عنایتی جدید می شود

ز هفتخوان شب گذشته اند خوب های خوبمان
ولی مگو جهان به کام عده ای پلید می شود

همیشه شب سیاه بوده ای درخت طور موسوی
اگر ز شوق شعله ور شوی شبت سپید می شود

سیمیندخت وحیدی

در روز سیزدهم محرم سال 61ق بعد از آنکه سرهای مقدس شهدای کربلا را به همراه اسرای اهل بیت(ع) در شهر کوفه گرداندند، اهل بیت امام حسین(ع) را وارد دارالاماره ابن زیاد کردند. او دستور داد تا سر مقدس اباعبدالله الحسین(ع) را پیش رویش قرار دهند؛ آن گاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد(ع) درحالی که با طناب بسته بودند، وارد مجلس او کردند و در برابر آن ایستاده نگاه داشتند.

نقل شده است که حضرت زینب (س) به صورت ناشناس و درحالی که لباس های کهنه ای دربرداشت، وارد مجلس شد و گوشه ای از قصر در کنار زنان نشست. ابن زیاد سؤال کرد: «این که بود در آنجا با گروهی از زنان نشست؟!»

حضرت زینب(س) پاسخ نداد. ابن زیاد برای بار دوم و سوم سؤال خود را تکرار کرد. تا اینکه یکی از کنیزان گفت: «این بانو دختر فاطمه(س)، دختر رسول خداست». ابن زیاد روی به جانب حضرت زینب(س) نمود و گفت: «خدای را سپاس که شما را رسوا کرد و کشت! و گفته های شما نادرست از کار درآمد!» حضرت زینب(س) فرمود: «خدای را سپاس که ما را به پیامبر خود، حضرت محمد صلی الله علیه و آله گرامی داشت و از پلیدی ها پاک گردانید. فاسق، رسوا می شود و نابکار دروغ می گوید و چنین فردی، ما نیستیم بلکه دیگری است».

ابن زیاد گفت: «کار خدا را با برادر و اهل بیت خود چگونه دیدی؟!» حضرت زینب (س) فرمود: «چیزی جز نیکی و زیبایی از جانب خداوند ندیدم. آنان گروهی بودند که خداوند شهادت را بر ایشان مقدّر فرموده بود که به سوی جایگاه ابدی خویش شتافتند و در آن آرمیدند».

عبیدالله بن زیاد از پاسخ های کوبنده آن حضرت بسیار خشمگین شد و تصمیم به قتل ایشان گرفت، ولی عمربن حریث گفت: «او زن است و زن را بر سخنش ملامت نمی کنند». همچنین در برابر جواب های کوبنده حضرت سجاد(ع) اراده قتل آن حضرت را نمود که با وساطت حضرت زینب(س) از قصد پلیدش منصرف شد.